تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام (کتاب)
کتاب «تأسیس الشیعة لعلوم الإسلام» نوشته علامه سید حسن صدر (م، ۱۳۵۴ ق) است که نقش شیعیان را در تولید و نشر علوم اسلامى به روشنى آشکار ساخته و پیشگامى آنان در بنیانگذارى برخی از این علوم گوناگون را بیان کرده است.
انگیزه نگارش
برخى از نویسندگان معاصر در مورد انگیزه نگارش کتاب حاضر چنین آوردهاند که جرجى زیدان (م، ۱۹۱۴م) در کتاب مشهور خود «تاریخ آداب اللغة العربیة» در مورد شیعه سخنى بدین مضمون گفت که: «شیعه طایفهاى بود کوچک و آثار قابل اعتنایى نداشت و اکنون شیعهاى در دنیا وجود ندارد». این شد که شیخ آقا بزرگ تهرانی (م، ۱۳۸۹ق) و دو همردیف و دوست علمی اش، سید حسن صدر (م، ۱۳۵۴ق) و محمدحسین کاشف الغطاء (م، ۱۳۷۳ق) همپیمان شدند تا هر یک در باب معرفى شیعه کارى را بر عهده گیرند و به این صورت پاسخ سخن جرجى زیدان را بدهند. بر پایه این پیمان قرار شد علامه سید حسن صدر با نگارش کتابى، سهم شیعه در تأسیس و تکمیل علوم اسلامى را نشان دهد که با نگارش کتاب «تأسیس الشیعة لعلوم الإسلام» این کار را انجام داد.... علامه کاشف الغطاء نیز متعهد شد کتاب «تاریخ آداب اللغة» جرجى زیدان را نقد کند که این کار را کرد و در جزء دوم کتاب «النقود و الردود» چهار جلد کتاب جرجى زیدان را نقد علمى نمود... از این بین شیخ آقا بزرگ مأمور شد فهرستى براى تألیفات شیعه بنویسد که حاصل آن کتاب «الذریعة إلی تصانیف الشیعة» شد.
علامه سید حسن صدر کتابش را در تاریخ ۱۸ جمادى الثانى سال ۱۳۲۸ (ششم تیر ۱۲۸۹) در کاظمین به پایان رسانده است.
ساختار کتاب
در آغاز کتاب شرح حال تحقیقى و تفصیلى نویسنده به نقل از کتاب «بغیة الراغبین فی أحوال آل شرفالدین» نوشته علامه سید عبدالحسین شرفالدین ذکر شده است. در این زندگینامه، نام و نسب و مشخصات خانوادگى سید حسن صدر، چگونگى رشد و تعلیم و تربیت، استادان و تألیفات و نیز خصوصیات و ویژگىهاى اخلاقى وى توضیح داده شده است.
این کتاب از یک مقدمه و چهارده فصل تشکیل شده است که هر کدام بیانگر پیشگامى شیعه در بنیانگذارى یکى از علوم گوناگون اسلامى است.
عناوین کتاب به ترتیب عبارتند از: ۱- نحو، ۲- صرف، ۳- لغت، ۴- معانى و بیان و بدیع، ۵- عَروض، ۶- فنون و روشهاى شعر، ۷- تاریخ و سیره، ۸- علم حدیث، ۹- تأسیس علم حدیث و رشد آن، ۱۰- علم فقه، ۱۱- علم اصول فقه، ۱۲- علوم قرآن، ۱۳- علم کلام، ۱۴- علم اخلاق.
محتوای کتاب
در این اثر مستند بیان شده است که شیعه در بنیانگذارى علوم متعدد اسلامى مانند علمالحدیث، فقه، اصول فقه، علوم قرآن، کلام و اخلاق نقش اساسى داشته و در این موضوع نسبت به سایر فرقههاى اسلامى پیشتاز بوده است.کتاب حاضر از نظر شناسایى تاریخ پیدایش علوم اسلامى، اثرى ممتاز و ابتکارى بهشمار مىرود زیرا با یک نوآورى جالب و مفید یکى از شبهات مطرح درباره شیعه را پاسخ داده و اثبات کرده است که شیعیان، علوم گوناگون اسلامى را تأسیس کردهاند و نقش آنان در آفرینش این علوم به هیچ وجه قابل انکار نیست. به این ترتیب نقش سرنوشتساز شیعیان در پیدایش و استمرار فرهنگ و تمدن اسلامى و گسترش مرزهاى دانش بشرى روشنتر مىشود.
در مورد روش و محتواى اثر حاضر چند نکته گفتنى است:
- نویسنده کتابش را پس از نام خدا چنین آغاز کرده است: «سپاس خدایى را سزاست که شیعیان بزرگوار را کلیدهاى علوم اسلامى قرار داد»؛ نویسنده محترم با این براعت استهلال، تمامى هدف و مقصودش را در این کتاب به خوبى رسانده است. همچنین نویسنده افزوده است که در کتاب حاضر سخن از شخصیتهاى شیعه به میان مىآید و شیعه، کلمه مبارک و با کرامتى است که در قرآن کریم آمده: «و إنّ من شیعته لإبراهیم».(سوره صافات/۸۳) و در زمان پیامبر(ص) این اسم آشکار شد و به چهار نفر شیعه مىگفتند: ابوذر، سلمان، مقداد و عمار. چنین بود تا زمان جنگ صفین که نام شیعه در بین موالیان امیرالمؤمنین(ع) گسترش یافت. و نام اهل سنت و جماعت که بعد از صلح امام حسن (ع) با معاویه پیدا شد و براى غیر شیعه به کار مىرود، متأخّر و جدید است و بعد از پیدایش عنوان شیعه مطرح شده است.
- از آنجا که کتاب «تأسیس الشیعة لعلوم الإسلام» مفصل بوده، خود نویسنده اقدام به تلخیص آن کرده و خلاصه کتاب مذکور را به صورت کتاب «الشیعة و فنون الإسلام» آماده ساخته و به دست انتشار سپرده است.
- با توجه به مطالبى که نویسنده در مورد درج نکردن نام ابن سینا در این اثر مطرح کرده به نظر مىرسد که مقصود مؤلف از شیعه در این کتاب، تشیع زیدى و یا اسماعیلى نیست بلکه فقط شیعه دوازده امامى است و ابن سینا به نظر مؤلف شیعه زیدى است.
- درباره استنادات و ارجاعات نویسنده محترم شایسته است توجه شود که این ارجاعات به صورت ارجاع درون متنى است ولى نه درون متنى امروزى بلکه به سبک قدیم نوشته شده است یعنى چندان منظم و هماهنگ نیست؛ گاه در متن، شماره صفحه مورد نظر را آورده. و گاه به ذکر نام کتاب بسنده کرده و از بیان شماره صفحه مورد نظر غفلت ورزیده است؛ همچنین گاه چاپ مورد نظر مشخص شده و گاه مبهم مانده است.
- نویسنده درباره علم نحو نوشته است که اولین کسى که علم نحو را تأسیس کرد ابوالاسود دوئلى بود که به دستور و راهنمایى امیرالمؤمنین على(ع) این کار را انجام داد. او از شیعیان امیرالمؤمنین(ع) و از کاملترین و عاقلترین مردمان و شاعرى سریع الجواب بود.
- نویسنده محترم نوشته است که یکى از تابعین به نام سعید بن جبیر اولین کسى بود که در تفسیر قرآن کتابى نوشت. کشى در رجالش از امام صادق(ع) روایت کرده که ایشان فرمود سعید بن جبیر به امام سجاد(ع) اقتدا مى کرد و امام سجاد(ع) نیز وى را مىستود و سبب اینکه حجاج او را به شهادت رساند چیزى نبود جز تشیع وى. چون قبل از سعید بن جبیر کسى را نیافتیم که تصنیفى درباره تفسیر قرآن نوشته باشد، نام او را به عنوان اولین نویسنده تفسیر آوردیم.
- نویسنده تأکید کرده است که حاکم نیشابورى (م، ۴۰۵ق) اولین کسى بود که علم درایة الحدیث را تدوین کرد. کتاب او مشتمل بر پنج جزء و پنجاه نوع است. سمعانى و ابن تیمیه و حافظ ذهبى تصریح کردهاند که حاکم نیشابورى شیعه است.
- همچنین مؤلف نوشته است که امیرالمؤمنین على(ع) اولین کسى بود که نوشتهاى درباره اخلاق نوشت و در زمانى که از جنگ صفین برمىگشت نامهاى به فرزندش نگاشت و امام اهل سنت حسن بن عبدالله عسکرى در کتابش «الزواجر و المواعظ» همین نامه را به صورت کامل آورده و نوشته است که اگر لازم باشد که حکمتى با آب طلا نوشته شود به یقین همین نامه است.
منابع
- ویکی نور